سروش و سروینسروش و سروین، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره

سروش و سروین دوقلوهای نازنینم

تولد مامانی

ای نقطه ی آغاز وجودم           ای غایت آرزوهایم         مادرم              آغازین روز بودنت در طلیعه ی بهار مبارک امروز ٢٠ فروردین تولد مامانی بود و ما برای مامانی تولد گرفتیم. سروین گل من از صبح خوشحال بودی و صبح که رفتی خونه ی مامانی (تا من برم خرید) از در که خواستی بری تو گفتی: مامانی تولدت مبارک. و تا شب چند بار به مامانی تبریک گفتی.قربون دختر مهربونم برم. سروشی من هم تند تند زنگ می زد مامانی چرا نمیای تولد رو شروع کنیم. خلاصه شب خوبی بود،‌ جشن میلاد فداکارترین شخص...
20 فروردين 1392

من مسئول گل خودم هستم

شازده کوچولو یک بار دیگر به تماشای گل های سرخ رفت و به آن ها گفت: " شما اصلا شبیه گل سرخ من نیستید. شما هنوز چیزی نشده اید، چون کسی شما را اهلی نکرده و شما هم کسی را اهلی نکرده اید. شما مثل روباهِ من در روزهای اول آشنایی مان هستید. در آن روزها، او فقط یک روباه بود؛ روباهی مثل صد هزار روباه دیگر. اما من او را دوست خودم کرده ام و حالا او در تمام دنیا بی مانند است ." گل ها خیلی خجالت کشیدند . شازده کوچولو حرفش را ادامه داد و گفت: " شما گل هلی زیبایی هستید ، اما درونتان خالی است. هیچ کس نمی تواند برای شما بمیرد. البته یک رهگذر معمولی ممکن است گل مرا هم ، گلی مثل همه ی شما به حساب آورد. ولی گلِ من به تنهایی بهتـــــر از هم...
15 فروردين 1392

نوروز 92

سلام. سال نو مبارک. امیدوارم سال ٩٢ سالی سرشار از سلامت، سعادت و شادی برای همه مردم دنیا باشه. خصوصا شما که الان دارین این پست رو می خونین. سروش و سروین عزیزم الآن که دارم می نویسم چهارشنبه 14 فرودین 92 ساعت 5 بعد از ظهره. و هنوز در تعطیلات نوروزیم و سه روز آخر هفته به تعطیلات اضافه شده. اولین عکسمون از چند دقیقه قبل از تحویل سال گلای من.بعد از تحویل سال رفتیم خونه ی مامانی اینا و بعد هم دید و بازدید عید منزل اقوام شروع شد. ما ماشاءا... فامیل زیاد داریم ولی یکی از جاهایی که به شما خیلی خوش گذشت و البته عکس هم گرفتیم ، خونه ی خانوم خانوما ، محیا خانومیه.(محیا سروین رو خانوم خانوما صدا می کنه،بس که خوش زبونه...
14 فروردين 1392

سفره ی هفت سین برای نوروز 92

گلای قشنگم سال ٩١ هم داره با تمام خوبی ها و بدی هاش تموم می شه. و سال جدید دفتری سپید با ٣٦٥ برگ که می توانیم زیبا بنگاریمش. پس با یاد و یاری خدا شروع کنیم و فرجام نیک را از او بخواهیم. عزیزای من نوروز از نیاکان پارسی ما به ما رسیده و با به شیوه ی نیاکانمان سفره ی هفت سین می چینیم و با هم در لحظه ی تحویل سال بر گرد آن می نشینیم و بهترین آرزوها را از پروردگارمان درخواست می کنیم. پس بهتر آن است که هفت سین پارسی بچینیم تا اصالتش دستخوش تغییر نشود.   هفت سین پارسی باید 5 ویژگی داشته باشد: 1-نام آن پارسی باشد. 2-با سین آغاز آغاز شود. 3-دارای ریشه ی گیاهی باشد. 4-خوردنی باشد. 5-از واژه های ترکیبی ساخ...
29 اسفند 1391

چهارشنبه سوری به روایت شاهنامه

گلای من الان که دارم این پست رو تایپ می کنم صدا های مهیبی از بیرون از خانه به گوش می رسه. و شما مدام سوال می کنید این صداها چیه و چرا مردم دارن کارهای خطرناک می کنن؟ ومن ...... حالا چهارشنبه سوری واقعا چیه؟ سور به معناى میهمانى و جشن مى باشد   اما چرا چهارشنبه سورى و چرا آتش برافروختن و چرا از روى آتش پریدن؟   براساس سروده هاى پیروز پارسى، حکیم فردوسى، سیاوش فرزند کاووس شاه در هفت سالگى مادر را از دست مى دهد. پادشاه همسر دیگر را برمى گزیند، سودابه که زنى زیبا و هوسباز بود عاشق سیاوش مى شود: یکى روز کاووس کى با پسر نشسته که سودابه آمد ز در ...
29 اسفند 1391

عید داره میاد

سلام. امروز سروش و سروین رفتن آرایشگاه و موهاشون رو کوتاه کردن و آماده اند برای رسیدن سال نو. همیشه عید بچه ها عید تر از عید بزرگترهاست. الهی عید برای همه بچه ها سرشار باشه از شادی و سلامتی و بهشون خوش بگذره. و البته برای بزرگترهاشون هم همینطور. امروز سروش و سروین توی آرایشگاه خیلی آروم بودین و اصلا اذیت نکردین و خانوما توی آرایشگاه کلی ازتون تعریف کردن و قربون صدقه تون رفتن. برای سروینم هم همونجا لاک زدن و رو ناخنت گل کشیدن. راستی جایزه شکلات هم گرفتین. پسر قشنگم، بیرون از خونه خیلی بچه ی آروم و خوبی هستی چی میشد یکم از این آرامش رو تو خونه هم داشتی.        ...
21 اسفند 1391

اولین برف زمستانی 91

سلام گلای من. الان که دارم می نویسم در اولین ساعات روز ١٩ اسفند ٩١ هستیم. احتمالا این پست آخرین یادداشتم در سال ٩١ خواهد بود. پس قبل از هر چیز می خوام پیشاپیش سال جدید رو به همه ی هم میهنان عزیزم و شما تبریک بگم و سال و روزهای خوش و سرشار از سلامتی و بهروزی رو برای همه ی عزیزان آرزومندم. پنجشنبه ١٧ اسفند در تهران برف شدیدی باریدن گرفت و شهرمون رو سفید پوش کرد. اولین برف زمستانی در روزهای آخر زمستان ..... شما هم که از آذر ماه منتظر برف و برف باز ی بودین بعد از ظهر با بابا سعید رفتین برف بازی. آقا سروشی در حیاط سروش و سروینم با آدم برفی توی کوچه بعد هم که از برف بازی برگشتین آماده شدیم که بریم...
21 اسفند 1391

عکس های باقی مونده از سال 91 و مدل کلاه (برای اعظم جون)

سروش و سروین در حال نقاشی با شن های رنگی اینهم اسب فومی ساخت سروشی خلاق و این یک راه سازی فومی آدم فومی و دوستش    سروین جونی در حال کشیدن نقاشی نقاشی آقا سروش سروین و خونه ی فومی اش سروش و سروین با ماشین های فومی که برای عروسک هاشون ساختن سروین در استودیو ی برنامه ی کودک ململ سروشی هم اومده بود ولی بیرون پیش من نشست و جلوی دوربین نرفت. تا آخرش هم از نرفتنش پشیمون نشد. حرف پسرم یک کلامه. از الان واسه خودش مردیه.... این هم یه شال و کلاه دیگه دست بافت مامان(این عکس مخصوص برای اعظم جون البته با تاخیربعلت فراموشی ) و این هم سر...
20 اسفند 1391

خاطره ای از خانه تکانی و دخترم سروین

٧ اسفند ٩١ این روزها که مامان مشغوله کارهای باقی مونده از خونه تکونیه، سروش و سروینم با سرگرم کردن خودشون به مامان کمک می کنین. نقاشی، رنگ آمیزی کتاب های آموزشی و ... از هر دوتاتون ممنونم که از الان شرایط رو درک می کنین و باهام همکاری می کنین. سروین خانومی هم که دیگه خانومیه برای خودش. هر روز دستمال گردگیری رو برمی داره و اتاق بازیشو گردگیری می کنه. از تلویزیون و میز کارش بگیر تا کتابخونه و میز کامپیوتر. امروز هم که می خواست اسباب بازی هاش رو بشوره که متقاعدش کردم روز دیگه ایی این کار رو بکنه. دخترم داره اتاق تکونی می کنه. راستی یه کار بامزه ی دیگه از سروین خانومی اینکه هر دقیقه آیینه دستش میگیره و موهاشو برس می ...
8 اسفند 1391