خاطره ای از خانه تکانی و دخترم سروین
٧ اسفند ٩١
این روزها که مامان مشغوله کارهای باقی مونده از خونه تکونیه، سروش و سروینم با سرگرم کردن خودشون به مامان کمک می کنین.
نقاشی، رنگ آمیزی کتاب های آموزشی و ...
از هر دوتاتون ممنونم که از الان شرایط رو درک می کنین و باهام همکاری می کنین.
سروین خانومی هم که دیگه خانومیه برای خودش. هر روز دستمال گردگیری رو برمی داره و اتاق بازیشو گردگیری می کنه. از تلویزیون و میز کارش بگیر تا کتابخونه و میز کامپیوتر. امروز هم که می خواست اسباب بازی هاش رو بشوره که متقاعدش کردم روز دیگه ایی این کار رو بکنه. دخترم داره اتاق تکونی می کنه.
راستی یه کار بامزه ی دیگه از سروین خانومی اینکه هر دقیقه آیینه دستش میگیره و موهاشو برس می کشه . بعد موهاشو هر دفعه به یه سمتی میزنه و به من می گه مامان خوشگل شدم؟
سروینم موهاتو خیلی دوست داری و وقتی می خوام با قیچی موهاتو کمی مرتب کنم با نگرانی می گی مامان مواظب باش کوتاه نشه ها
راستی سروشی من هم ای روزها مدام به فکر سفری. کیف دوشی بن تن ات رو پر از اسباب بازی رو دوشت و کلاه کپ رو سرت آماده برای مسافرتی.
ولی ما که برنامه ی سفر نداریم البته تا الان.سروش هم آماده است برای سفر به نطنز و شتر سواری.... . قربون پسر پیگیرم بشم.