جشن غنچه ها
گلای ناز من امروز به استفبال ماه مهر و البته مدرسه و دانش اندوزی رفتن.
سروش و سروین آماده برای رفتن به جشن غنچه ها
31 شهریور ماه 1392
سروشی در جشن غنچه ها با جایزه اش
امروز در مدرسه ی سروش جشن غنچه ها یرگزار شد و من و سروین هم همراه سروش بودیم. مدیریت مدرسه به همراه معلمان تاج و هدیه بر سر نوآموزان گذاشتن و سروین خانومی هم مدام بهونه می گرفت که من گشنمه، گرممه، خسته شدم و .... و من هم که می دونستم قضیه از کجا آب می خوره ولی چاره ای نداشتم جز مدارا و با خودم فکر کردم که بعد از جشن برای سروین هم هدیه می گیرم که از دلش دربیاد. البته مدرسه ی سروین هم جشن براشون می گیره ولی هفته ی آینده . و مامانی اینا هم مسافرت بودن و مجبور بودم که سروین رو هم همراه خودم به جشن ببرم. در همین فکر ها بودم که مدیریت محترم و مدبر مدرسه نام سروین رو خواند و ازش دعوت کرد تا برای گرفتن یادگاری و تاج به روی سن بره. و برق شادی در چشمهای سروین به وضوح قابل رویت بود. و همان جوایزی که به سروش دادند به سروین هم اهدا شد. و من خوشحالم که فرزندم را به دست افرادی تا این حد دانا و موقعیت شناس سپردم تا اولین گامهایش را در راه کسب علم و دانش بردارد. و از مدیریت و کادر فهیم مدرسه ی مونته سوری بی نهایت سپاس گزارم. بعد از اون سروین نه گشنه اش بود و نه گرمش بود و نه خسته ، بلکه با شادی و خنده به نمایش ها و برنامه ها توجه داشت.
سروین جونی در جشن غنچه ها البته در مدرسه سروشی.
عزیزای دلم از صمیم قلب آرزو می کنم که در راه کسب علم و دانش ، گام ها تون استوار و مسیر براتون هموار باشه و من نیز شاهد فتح قله های مرتفع موفقیت توسط شما باشم.