سروش و سروینسروش و سروین، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

سروش و سروین دوقلوهای نازنینم

سرعین و چالوس مرداد 92 و ....

1392/6/28 12:56
نویسنده : مامان
1,068 بازدید
اشتراک گذاری

گلای قشنگم سلام. پس از مکثی به نسبت طولانی اومدم سر وقت وبلاگ و ثبت خاطرات.

اول از همه می خوام از ته دلم یه آرزوی بزرگ کنم، اون هم اینکه هیچ بچه ای هیچ وقت دچار بیماری جدی یا نسبتا جدی هم حتی نشه. البته می دونم که دعای خیلی بزرگی دارم که با محاسبات دنیایی ما شاید 100% عملی نباشه ولی خدای من خیلی بزرگتر از دعامه و من امیدوار به قدرتش و اراده ش.و از خدای بزرگ و مهربون می خوام که به واسطه ی بزرگی و مهربونیش همه ی مریض ها رو ، مخصوصا کوچولوهای بیمار رو شفای عاجل بده . آمین

الآن که دارم می نویسم خوشحالم و خدا رو شاکر که گوش سروش عزیزم بدون نیاز به دخالات پزشکی خاص کاملا خوب شده و خیال ما هم آسوده.

آخه چند روز قبل از سفر هرچی به سروشی می گفتم می گفت چی؟ و من هم باید دوباره حرفم رو تکرار می کردم. تا اینکه درست روز قبل از سفر سروش رو بردم بیمارستان پارسیان تا وضعیت گوشش بررسی بشه. که متوجه شدم که هر دو گوشش دچار عفونت شدید شده. بعد از ظهر هم تا ساعت 7 بدنبال دکتر برای پیگیری این مسئله بودیم. که متوجه شدم از دفعه ی قبل که آنتی بیوتیک ها برای درمان گوش موثر نبود و درانتها با داروهای ضد حساسیت ظاهرا بیماری خاتمه یافته بود، تا الان مشکل ادامه داشته و .... . خلاصه آنتی بیوتیک لازم رو گرفتیم و در طول سفر فکر گوش سروش و اضطراب اینکه آیا وضعیت گوشش دوباره نرمال می شه یا نه باعث شد که من جسمم در سفر و فکرم در نگرانی ها غرق باشه. و هر بار که سروش مخاطب قرار می گرفت و مظلومانه می پرسید انگار خنجری در قلب من فرو می کردن و حالم منقلب می شد و برای حفظ ظاهر و بر هم نخوردن شادی همسفران، بغضم رو فرو می خوردم و سعی می کردم که عادی رفتار کنم. خلاصه بعد از سفر به یک دکتر معروف مراجعه کردیم که با دستگاه های مدرنی که داشت داخل گوش رو دید و گفت که باید  عمل کوچکی انجام بشه که عفونت از پشت پرده ی گوش خارج بشه و الا کودک دچار کم شنوایی دائم می شه و تاکید کرد که خیلی خوبه که شما زود فهمیدین  و بعد از این عمل هیچ خطری متوجه شنوایی نمیشه. ولی حرف دکتر از عمل جراحی، مثل پتک بر سر من فرود اومد و من نگرام و مستاصل گاه خودم رو متهم می کردم به غفلت که اگر همون موقع وسواس به خرج داده بودم و به حرف دکتر مبنی بر بهبود سروش اعتماد نکرده بودم شاید وضعیت چنین نبود و گاهی هم وضعیت اقتصادی و سیاسی مملکت رو برای داروهای غیر موثر و این وضعیت نابسامان بهداشت. وای که چه حال بدی بود. وقتی رسیدم خونه بلافاصله یاد دوستم افتادم که او هم در کودکی دچار این اتفاق شده بود و پزشکی حاذق با تجویز چند دارو اون رو از عمل نجات داده بود. با این که پیدا کردن و مراجعه به این فرشته ی نجات کمی مشکل بود ولی طی دو هفته ی آتی تحت مداوایش قرار گرفتیم و بعد باز تست از گوش و الحمدلله بهبودی کامل. و شنوایی نرمال پسر بازیگوش و شلوغ خودم.

ومن چقدر در این مدت اشک ریختم و از خدا درخواست لطف کردم. و از صمیم قلبم آرزو می کنم که همه ی بچه ها همیشه سلامت و تندرست باشند و همینطور بچه های من که حقیقتا از جانم عزیزترند.   

و حالا عکس های سفر ما .

سروش و سروین در ساحل گیسوم در حال اسب سواری

سروش و سروین

و شورابیل. اردبیل و سرمای غیر منتظره(البته برای ما) درست در گرمترین روزهای سال

سروش و سروین

شابیل و طبیعت زیبایش همراه با اتیس!!!!!!چشمک

سروش و سروین 

و سروین خوش ذوق مامان در حال چیدن گل

سروین

و کوه زیبای سبلان

سروش و سروین

و چقدر زیباست کشورمون که هر خطه ایش که پا می ذاریم فکر می کنم زیباترین مناظر رو می بینم ولی وقتی به سمت دیگه و شهر دیگه و استان دیگه میریم باز واژه ی زیباترین در ذهنم بارها و بارها تکرار میشه. کویر زیبا، جنگل بی پایان، دریای بیکران و ......

سروش و سروین در سبلان

عزیزای دلم در آلوارس و شتر سواری....

سروش و سروین

سروش

و طبیعت بکر آلوارس در کنار رودخانه. این عکس تو مردادماه گرفته شده ، در حالی که در تهران از گرما شاید نفس کشیدن هم قدری سخت می نمود، ولی اینجا اگه آفتاب اینقدر تند و تیز نمی تابید از سرما نمی تونستیم اینجا بشینیم و اینبار دوست نداشتیم که آفتاب ، این بخاریه طبیعیمون بره. ناگفته نماند که حسابی سوختیم! هممون....چشمکسوال

سروش و سروین

و این جا هم قسمت خوشمزه ی مسافرت . کباب بره ....

جای همه ی دوستان خالی

سروش و سروین

و موزه ی حمام در اردبیل

سروش و سروین

 و اما چالوس

هفته ی بعدش ما به دعوت دخترعمه جون به چالوس رفتیم که از قضا اون جا هم خیلی خنک و بهتره بگم سرد بود.

سروین خانومی عزیز من در حال چیدن آلبالو از درخت

ناگفته نماند که اینجا اینقدر هوا سرده که همه ی میو ها با تاخیر نسبتا زیاد می رسن

سروین 

سروش و سروین

واااااای چه آلبالوهایییییییییی

سروش و سروین

سروین جونی و فتح درخت و به چنگ آوردن آلبالوها.....

سروش و سروین

و سروشی و جوجه اردکهای دوست داشتنی 

سروش

و باز هم سروش عزیزم که دو تا گاو دیده و بی مهابا داشت به سمتشون می رفت ....

اینجا هم کنار رودخانه ای زیبا بود که متاسفانه اسمش یادم رفته

سروش

و .......

و بالاخره سفر به شمال و دیدن دایی جون آخرین سفر تابستان 92

اینجا حسابی آثار آفتاب سوختگی در چهره ی سروش و سروین مشهود است.

سروش و سروین

سروش و سروین

سروین

و آغاز شمارش معکوس تا شروع فصلی دیگر از زندگی سروش و سروین.....

شهریور 92

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

عکس فرش
5 شهریور 92 18:13
آیا میخواهید عکس دلبند خود را به تابلو فرش تبدیل کنید؟؟؟ تبدیل عکس و هر گونه تصاویر به فرش در ابعاد گوناگون... کمتر از ده روز آن را درب منزل تحویل بگیرید... ارسال به تمام نقاط کشور.. 09137290912 03614456265
فرزانه مامان علی اکبر
16 شهریور 92 14:20
دوقلوهای خوشگلم حالتون خوبه خیلی دلم براتون تنگ شده بود


مرسی خاله جون مهربون.
مامان دوقلوها(حسین-حسام)
28 شهریور 92 12:47
سلام عزیزم خوبی
دوقلوهای نازت خوبن
ای جونم الهی فداشون بشم من دلم براتون تنگ شده بود چند وقتی بود نت نمیومدم
حالتون خوبه
چه عکیای قشنگی ایشالا همیشه به شادی و خوشی
میبوسمتون و دوستون دارم
راستی وبلاگم اپ هستش


مرسی عزیزم. من هم دلم براتون تنگ شده و البته مدتی بود که به وب نمیومدم وگرنه حتما بهتون سر می زدم. خوشحالم که یادم هستی و از دور می بوسمت.
ندا
31 شهریور 92 1:03
www.nilanailart.blogfa.com آموزش و کاشت تخصصی ناخن نیلا کیفیت عالی و قیمت مناسب تهران-امیر آباد
معصومه
1 مهر 92 16:33
آرزو دارم یه روزی مامان دوقلوها بشم خیلی دوست دارم خدا برای شما هم حفظ کنه و ببخشه بهتون
لینک شدید


انشاءا.... به زودی به آرزوت می رسی عزیزم.