سروش و سروینسروش و سروین، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره

سروش و سروین دوقلوهای نازنینم

هفته اول و خاطرات ما در خانه ی کودک

1392/2/6 0:54
نویسنده : مامان
780 بازدید
اشتراک گذاری

عسلای من این رو بگم که پارسال شما بعد از تعطیلات عید به مهد رفتین ، اولش قابل باور نبود چون خیلی راحت رفتین سر کلاس و وفتی من ظهر می آمدم دنبالتون با من نمی اومدین می خواستین نهار اونجا باشین  و بعدش هم با صف دوباره می رفتین به کلاس می گفتین مامان دیرتر بیا دنبالمون.ولی بعد از یک ماه که نمی دونم چه بر شما گذشته بود کم کم آوای نرفتن سر دادین و بعد هم اجتناب شدید از رفتن به مهد. خلاصه زمستون شما رو جایی نفرستادم که فراموش کنید آنچه شما رو آزرده کرده بود. البته ناگفته نماند که تو خونه به شما بیشتر از مهد خوش می گذشت و دامنه ی اختیاراتتون وسیعتر بود و این خودش می تونست دلیلی باشه برای میل به خانه ماندن.

واما امسال روز اول من توی طبقه ای که مخصوص ٤تا ٥ ساله هاست نشستم و شما از داخل اتاق من رو می دیدین.

روز دوم صبح با شما به پلی هوس اومدم که دیدم شما به من چسبیدین و بازی نمی کنین. به پیشنهاد مربی تون از اتاف بیرون رفتم ولی وااااااااااااااای شما گریه می کردین اونم چه گریه ای.گریهگریهگریهگریهکه من از پشت در صدا تون زدم که من همین پشت نشستم و کمتر از ١ دقیقه گریه تون قطع شد. آخه شما جمع و بازی رو دوست دارین ولی نمی دونم چی بر شما گذشته که اینقدر بدون من احساس نا امنی می کردین.

اون روز تا ظهر من تو دفتر نشستم، ولی خدا رو شکر شما گریه و بی تابی نکردین. و از معلمتون یه جایزه گرفتین که فرشته ی مهربون براتون آورده بود.(البته خودم براتون خریده بودم چشمک) و روز سوم هم تو دفتر تمام روز رو نشستم که خدا رو شکر شما اصلا ناراحتی نکردین و مربی تون ازتون خیلی تعریف کرد ،‌خصوصا مربی زبانتون که خیلی باهوشین و کلمات بیشتری که بلدین رو هم به معلمتون می گید و از این حرفا.

سخن کوتاه کنم خدا رو شکر زود به حالت اولتون برگشتین و رو روال افتادین.امیدوارم تا پایان دوران تحصیلتون از ریل اعتدال خارج نشین و مصمم و پویا به علم اندوزی بپردازین.

گلای من می خوام براتون چند تا عکس از کارهاتون توی خانه ی کودک بذارم تا یادگاری براتون بمونه. آخه نگهداری همه ی اینا از الان تا.... سال های بالای تحصیلی تون کار سختیه ولی اینجا سالم تر و در دسترس تر اند.

اولین عکس از شما و کیف هاتون

سروش و سروین

این هم نمونه کار آقا سروشی

کارهای سروش

و شاهکارهای سروین خانومی

کارهای سروین

این هم که کار با گل ، هویج ساختین ولی موقع آوردن به خونه شکستناراحت

می چسونیمشچشمک

هویج گلی و سروش و سروین

(گلای من در آخر بهتون بگم که تو این مدت هر جا که می ریم برای آزمون مدارس، همه جا توی تست ها پذیرفته شدین و بهون وقت مصاحبه با والدین میدن. الهی قربونتون برم که باهوشین. یکی از این مدارس وقتی گفتم که ٤-٥ روزه مهد می رین ، ممتحنشون گفتن که از بچه هایی که مهد رفتن توانا ترند و مطالب بیشتری رو بلدن. آخه عزیزای من از سه ماهگی باهاتون کتابای افزایش هوش نوزادان رو خیلی جدی کار می کردم، و بعد اسباب بازی های هوشی و مهارتی و زمستان گذشته هم کتاب های حواستو جمع کن و کلی کتاب های سرگرمی دیگه با هدف یادگیری مفاهیم پایه باهاتون کار کردم. دوستون دارم و از خدا صبر و انرژی و سلامتی و حوصله تقاضا می کنم برای صرف کردنشون در راه موفقیت شما.) 

اردیبهشت 92

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان سها
6 اردیبهشت 92 1:05
مرسی خاله جون خدا دوقلوهای ناز شما رو هم واستون نگه داره .بوس واسه دوقلو های خوشگلم
مامان ملیکا کوچولو
6 اردیبهشت 92 2:44
ماشاالله به گلهای خاله. خدا پشت وپناهتون باشه و الهی همیشه انسانهای خوب سر راهتون قرار بگیره و باعث شادیتون باشن.


مرسی خاله جونی.
مامان دوقلوها(حسین-حسام)
6 اردیبهشت 92 16:52
سلام عزیز دلم خوبی؟دوقلوهای ناز ما خوبه الهی فداشون شم مامانی الان چقدر سخته دوریشون برات اره...
فداتون بشم من چقدرم نازه عکساشون خدا حفظشون کنه خدا بهتون ببخشه این دوقلوهای ناز رو


سلام عزیزم. شکر خدا بچه ها هم خوبن. آره عزیزم سخته. راستش اصرارم برای فرستادنشون به مهد بیشتر برای این بود که خودم یه کم عادت کنم و سال دیگه که پیش دبستانی می رن دلتنگی مو بهشون منتقل نکنم. آخه مهد سیستمش فرق می کنه و 90% اش بازی و تفریحه. دوست خوبم مرسی که بهمون سر می زنی و وقت می ذاری و محبتت رو برامون به یادگار می ذاری.
مامان محیا
7 اردیبهشت 92 11:18
وای چه نقاشی هایه قشنگی . افرین به سروش و سروین .