به یاد دوست....
امروز یه خبری شنیدم از یه عزیزی که ......
تا همین الان که دارم تایپ می کنم حالم سر جاش نیومده.
همه ی دوستای خوبم که الان دارین این پست رو می خونید
برای دوست سروش و سروین که فقط سه سال داره ، و هنوز دوست داره با پدر و مادرش باهم و کنار هم زندگی کنن ، دعا کنین.
دعا کنین پدر و مادرش به همراه آرامش باهم با پسر کوچولوشون برن خونه شون و.....
خدایا همیشه هوای بنده هات رو داشتی و داری
خدایا..............
اصلا نمی دونم چی دعا کنم ، گاهی مسائل و شرایط انقدر پیچیده می شه که چیزی که همیشه درسترین بوده ، نادرست می شه و سختی ها و ناراحتی ها و اشک ها رو با خودش همراه می کنه.
حال خوشی ندارم و فکر این لحظه ی دوستم هستم که الان تو فکرش چی می گذره و چه حالی داره.
خدایا کمکش کن. خدایا هوای بنده های خوبت رو بیشتر داشته باش.
آمین
(ای خدای مهربون که به بنده هات نعمت حیات دادی، ٣١ خرداد روز تولد کوچولوی عزیزمون رو روز شادی در کنار خانواده اش بدون هیچ کینه و مشکلی قرار بده. خدای خوبم، معجزه برات کاری نداره ، و می دونم که بی اذن تو برگی از درخت نمی افته. صلاحشون رو در با هم بودن قرار بده و معجزه ات رو یک بار دیگه بهمون نشون بده.)