سروش و سروین و روز مادر در 4 سال و 10 ماهگی
امشب بعد از شام هنوز دور میز شام بودیم که سروش بابا رو صدا کرد: بابا بیا بابا اومد سروش: بابا بیا در گوشت یه چیزی بگم سروین با صدای آروم: یواش مامان نباید بفهمه سروش با صدای آروم: 3 روز دیگه روز مادره باهم بریم واسه مامان گل بخریم. به مامان نگیا بابا با صدای آروم: باشه سروین با صدای آروم: نقشه ی باهم دیگه مونه بابابا صدای آروم: کی این و بهتون گفته؟ سروش با صدای آروم: خانوم مُلَمِمِمون. سروش رو به مامان: مامان تو نفهمیا!!!!! مامان: چشم سروش:تازه بعدشم روز ملممه. به مامان گفتم دو تا کادو بخره بابا : چرا دوتا سروش: آخه دوتا ملمم دارم. مینا جون و کادو جون بابا با تعجب: کادو جون چیه؟ مامان: هدیه جون پس...