سروش و سروینسروش و سروین، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

سروش و سروین دوقلوهای نازنینم

روز تولد مامان

1393/7/16 5:56
نویسنده : مامان
1,199 بازدید
اشتراک گذاری

گلای قشنگم بزرگ شدن و مناسبت ها رو به خاطر می سپارن و حساب روزهاش رو هم دارن. امسال از اول مهر سروین حساب روزهای پاییز رو داشت و هر روز می پرسید امروز این تعداد روز از پاییز گذشته و دیگه کم کم روز۱۱ و ۱۲ ام اعلام می کرد مامان داریم به تولدت نزدیک میشیم. خلاصه روز سیزدهم که عید قربان هم بود بابا از صبح بیرون بود و از جلسه ی کاری بگیر تا کارهای شخصی خودش و سروش و مراسم یادبود اقوام تازه گذشته و دیدار اقوام دیگر.... خلاصه اصلا خونه نبود و نبودیم. ولی شب با سروین و سروش قرار مدار با هم گذاشتن و بچه ها هم شاد و پر انرژی به رختخواب رفتن. البته یکی دوبار لو دادین که ما فردا می خواهیم برات تولد بگیریم. خلاصه فردا بابا ظهر به خونه اومد و بعد از انجام تکالیف مدرسه و اتمامش من رفتم برای استراحت و وقتی بیدار شدم دیدم که گلای عزیزم برام یک دسته گل زیبا گرفتن و کیک خوشگلی که با تمام کیک های عمرم فرق داشت، چون اینبار میوه های زندگیم انتخابشون کرده بودن. خلاصه مامانی و بابایی و خاله جونیا و دایی جون هم اومدن و جشن تولدمون شروع شد و سروش و سروین عزیزم کلی از ما عکس انداختن و.... .

 

امسال جشن کوتاهی داشتیم چون ساعت ۷ و نیم شما لاید شام خورده باشین و به سراغ کارهای قبل از خواب ب ید که تا ۸ و نهایتا ۸ و نیم خواب باشین. با وجود کوتاهی زمانی بسیار پر محتوا و دلنشین بود. در واقع کوتاه و عمیق بود.

 بابا تعریف می کرد که چه ذوقی داشتین موقع خرید و انتخاب گل. ممنونم ازتون گلای زیبای زندگیم . امسال تولدم خیلی بهم چسبید.

راستی سروش و سروینم برام دو تا نقاشی خوشگل هم کشیدن که خیلی زود عکسش رو میذارم. آخه بچه های هنرمندی دارم، سروین که بین ۲۰۰ نفر دانش آموز تو مسابقه ی نقاشی برنده شد و جایزه گرفت. دیگه باید از خواب بیدارتون کنم... که مدرسه دیر نشه. دوستون دارم فرشته های پاک و نازمقلبقلب

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان محیا
20 مهر 93 9:38
سعیده جون تولدت مبارک ایشالا درکناره خانواده خوبت شاد باشی .
مامان
پاسخ
مرسی عزیزم