نمایشگاه کتاب ۹۳
امروز یعنی پنجشنبه صبح من و سروش و سروین با هم به نمایشگاه کتاب رفتیم. قافل از اینکه ماشینمون زوجه و نمایشگاه در محدوده ی زوج و فرد . خلاصه در محدوده بودیم و وسط ترافیک که با دیدن پلیسی در حال جریمه ی ماشین پارک شده ای با پلاک زوج ، یهو یادمون افتاد ولی راه پس و پیش نداشتیم ، لاجرم دست به دامن خداشدیم و با سروش و سروین دعا می کردیم که پلیس نبینتمون. چون پلیس که نمی دونه ما واقعا حواسمون نبود و بخاطر قانون شکنی جریمه میشدیم ولی خدا می دونست .که شکر خدا به خیر هم گذشت.
هرسال من به تنهایی به نمایشگاه می رفتم و امسال سروش و سروین برای اولین بار بود که نمایشگاه کتاب رو می دیدن و خودشون کتاب انتخاب کردن.
سروش و سروین در حال بررسی و انتخاب کتاب مناسب.
سروش و سروین در حال بررسی کتاب ها برای انتخاب مناسب
وبعد از خرید کتابهامون ، عصر بود که به خونه رسیدیم.
و ساخت ارابه برای پونی کار مشترک سروش و سروین