جشن شاپرکها(از کرم ابریشم تا پروانه 4)
امروز شنبه 11 خرداد جشن شاپرک ها بود و ما پیله ها و پروانه هامون رو بردیم تا به طبیعت برگردن. (بگذریم که من ناراحت بودم و دلم نمی خواست ببرمشون ولی کلی خودم رو نگه داشتم تا این حسم رو به شما منتقل نکنم. تازه یه شاپرک رو هم نگه داشتم و چند تا پیله هم برای یادگاری برای خودمون نگه داشتم.)
پروانه های ناز و قشنگمون، زندگی کوتاه و پرباری دارین و ما از شما کلی درس گرفتیم.
درس تلاش، هرچند که فرصت و مجال برای زندگی اندک باشد.
درس سختکوشی، حتی با جثه ای نحیف و ..........
دنیای بودنمون کوتاه ، کوچک و فانی است. خدایا کمکمون کن که این اندک مجال را آنقدر جدی نگیریم که فرصت زندگی را از دست بدهیم و هم این اندک مجال را به اندک بودنش بر باد نادانی و ناامیدی فنا نکنیم.
خلاصه اینکه با دیدن زندگیتون زاویه ای جدید برای نگاه کردن به زندگی پیدا کردم و آن هم زاویه ی نگاهی که کمکم خواهد کرد ناملایمات را کمرنگ و کمرنگ تر ببینم.
خداوندا از این همه توجه و لطفت سپاسگزارم.
حالا از جشن بگم که دخملی و پسری من گریم شاپرک شدین.
و بعد هم جشن و شادی و عمو موسیقی و .....
گلای من امشب شب تولدتونه و ما دو روزه که جشن می گیریم و شادیم از حضورتون و خداوند بزرگ را شاکرم برای وجود شما و امیدوارم لایق این همه لطف خدا باشم.
عزیزای دلم خرداد که میاد حال و هوای خونه ی ما متفاوته و مالامال از شادیه و این احوالات بدلیل وجود و حضور پرکت شما فرشته های آسمونیه.