تولد پنج سالگی
سلام گلای نازم.
امروز جمعه 10 خرداد بود و خونه ی ما غوغا بود. که چون الآن دیروقته و ساعت 1 بامداد از روز شنبه است و من هم حسابی خسته ام، در فرصت بعدی از امروز براتون می نویسم.
و اما چیزی که باعث شد الآن این پست رو بسازم اینه که » من هر وقت به وبلاگتون سر می زنم یه سری هم به دوستان نینی وبلاگی مون می زنم و یه جورایی وابسته شدم که از احوالاتشون با خبر شم. اولین وبلاگی که سر زدم وبلاگ ملیکا جون بود. که به پستی برخوردم با این مضمون>
دوقلوهای ناز خاله،تولدتون پیشاپیش مبارکعسلهای خاله الهی در کمال سلامتی و شادی 100 ساله شوید
اولش عکس قسمت آخر پست باز نمی شد. یکمی شک کردم چون راحله جون همیشه به ما لطف دارن و ما به حضور گرمشون عادت داریم. کمی سماجت کردم و وقتی عکس رو دیدم حسابی سورپرایز شدم.
راحله جون ، دوست خوبم ازت خیلی ممنونم که به یادمون بودی و بهمون محبت داری .
هدیه ی زیبایی که بهمون دادین تا ابد در خاطراتمون جاودانه خواهد ماند .
برای شما، دختر زیبامون و خانواده ی محترمتون خوشوقتی، سلامتی و بهروزی را آرزومندم.
و اما جشن تولد گلای من که با حضور دوستای مهربونمون خاطره انگیزتر شد.
انقدر به شما خوش گذشته بود که سروشی من بعد از جشن از من پرسیدی مامان دوباره کی برای من تولد می گیری؟
و اما کیک تولد امسال ما
و سایر عکس ها:
و این هم عکسی از سروش و سروین و صبا خانوم خوشگل
گلای من اینها عکس های تکی شما بود و کلی هم عکس با عزیزانی داریم که با حضورشون شادی ما رو دو چندان کردن.
و هدیه ای که خیلی دوستش دارین
و اما قسمت خوشمزه ی تولد
و ژله ی گل رز
و روز شنبه هم یکسری مهمون دیگه داشتیم . بزرگترها مهمونمون بودن که در خور مراسم آرومتری هستن.
خلاصه امسال تا الان سه تا جشن تولد داشتین و فکر کنم یک جشن هم در خانه ی کودک انتظارتون رو میکشه.