منتخب سال 89
سروش و سروین نوروز 89
سروش سروین عزیزم در بهار 89 لباس گرم پوشیدین که توی حیاط خلوت بازی کنین. آخه مامان نمی تونست شما رو بیرون ببره کنترل دوتاییتون خیلی سخت بود، به همین خاطر در طول هفته توی حیاط خلوت بازی میکردیم
سروش با احساسم که وقتی رو تختی رو عوض کردم با ذوق تخت رو بهم نشون دادی و گفتی" ماما بهبه بهبه"
سروش و سروین در باغ وحش ارم در تیر ماه 89
سروین و در عکس پایین سروش در ماشین که معمولا خوش اخلاق بودین و بازی می کردین
سروین عزیزم با عروسک هاش
سروین کوچولوی ما داره شیر می خوره و به عروسکش هم شیر می ده
سروش با خرسی جون
سروش خوشتیپ مامان
سروش وسروین مهندس می شوند و این هم اولین ابداعشون
سروش و سروینم ما هرجا که می رفتیم تابتون رو باید با خودمون می بردیم والا نمی خوابیدین. اینجا هم خونه ی مادرجونه که پوریا سوار تابتون شده و شما نه تنها حسادت نمی کردین بلکه باهاش بازی می کردین و می خواستین تابش بدین.
سروش راننده می شود.
سرویییییییییییییییییییییییییینم.