منتخب نیمه ی اول 91
سروش و سروین عزیزم از فروردین 91 برای دوهفته به طور آزمایشی به مهد رفتین که خیلی خوشتون اومد و حتی ظهر با من برنمی گشتین و دوست داشتین نهار رو هم اونجا باشید. هفته ی اول من دوبار میومدم دنبالتون که بار اول با من نمی اومدین و من مجبور می شدم برگردم و دیرتر بیام دنبالتون. به همین خاطر برای اردیبهشت و خرداد تمام وقت ثبت نامتون کردم.
تا اواسط اردیبهشت ماه همه چیز خوب بود که ناگهان این روال دلتون رو زد و یا شاید توی مهد اتفاقی افتاده بود.... . ولی به هر حال از خرداد دیگه مهد نرفتین.
اینجا آماده شدین برای رفتن به مهد
سروش در مهدکودک
اینجا هم در همون دورانه که از مهد یک ویروس ناجور گرفتین. (اسهال و استفراغ) و 10 روز طول کشید تا خوب شید. توی این مدت هم با اریگامی و نمایش با دست ساخته هاتون سرگرم می شدین.
الهی مامان فدای صورتهای بی حالتون بشه
این هم یک نمونه خلاقیت با فوم. با فوم کشتی ساختین شبیه کشتیه اسباب بازیتون و ماشین ها و عروسکتون رو سوارش کردین
سروش و سروینم از تیرماه کلاس شنا رفتین . اولین بار بود که شنا رو تجربه می کردین که براتون خوشایند هم بود. و این عکس سروین در مسابقه ی آخرین روز شناست که دخترم مدال طلا گرفته.
این هم چند تا عکس از سروین در حین آموزش شنا
سروش و سروین با دوستاشون فاطمه و علیرضادر عید فطر.
سروین و دوستش آرمیتا سر سفره ی عقد فاطمه جون. شهریورماه
سروش و سروین در باغچه ی خونمون