روزگار خوش زمستانی ما.....
اول عکسی از انجام تکالیف عشقم.... سروش.... و بعد هم اولین دوستان صمیمی سروش و سروین.... آروین عزیز و پرستوی ناز که بعد از مدرسه با هم می ریم پارک و کلی خوش می گذرونیم..... اینجا هم آقا سروش و آروین جان در کلاس لگو... و آقا سروش در سالن انتظار و منتظر مامان که با هم برگردن خونه..... و حالا چند تا عکس با دوست چینی مون... شای عزیز.... حقیقتا گاهی فردی از فرسنگها دورتر از ما بر ما سفر می کنه و میشه یه حس دوست داشتنی گوشه ی دلمون... اینقدر که حس می کنی کم کم دوستش داری.... و بهت نزدیکه.... واقعا رنگ و نژاد و هم خونی بهانه هایی کوچکی هستند برای نزدیک شدن دلها به هم و قوی ترین حس ، حس ناب دوس...